تفریح و سرگرمی همراه با .......

سرور شعر من سلام

سرور شعر من سلام چگونه اید خوش می گذره؟

ببخشید ! بازم شبا میرید کنار پنجره ؟

کتاب حافظ می ذارید پایین تخت کنارتون؟

فال می گیرید هنوز واسه مهر و وفا داریه یارتون؟

از من بیچاره چی ، یه وقتایی یاد می کنید؟

بازم سر دیوونگی هام داد و فریاد می کنید؟

حتما خوبید وگرنه به خیال من سر می زدید

یه سر به این خرابه بی درو پیکر می زید

به سنت قدیمیا واسه شما زدم به چوب

الهی که الهی که همین جوری همیشه باشید خوب خوب

من چی بگم واسه شما فرقی نداره خبرم

همون جور عاشق شمام همون جوری در به درم

به آب و آتیش می زنم تا شبا خوابم ببره

اما نمیشه فکرتون از این چیزا قوی تره

این افتخاره واسه من که من بیدار باشم واسه شما

ولی یه مشکلی که هست شما کجا و من کجا

عکستونو با اجازه دادم یه نقاش بکشه

اون که ازش بر نمیاد اما نه،ای کاش بکشه

اگه کشید قاب می کنم می ذارمش بالا سرم

عکس شما رو می ذارم لای گلهای دفترم

راستش می ترسم عکستون بیرون بمونه سوز بیاد

نقاشی اما بهتره سرما نمی خوره زیاد

حتما الان می خندید و می گید عجب دیوونه ای

هر جوری که شما بخواید بدون هیچ بهونه ای

عاقل بودم فایده نداشت گفتم شاید دیوونه شم

شاید واسه یه بار شده قبول کنید بیاید پیشم

جسارته شما که نه،خیالتونم کافیه!

این علامت تعجبه پاک نمی شد اضافیه

پریشبا سوز میومد پنجره رو بسته بودم

از دست هر چی آدمم تو دنیا هست خسته بودم

درد دلم شروع شد و عکستون اومد روبروم

داشتید بهم گوش می دادید این یعنی اوج آرزوم

عجب شبی، ابری زدو یک کم گذشت بارون گرفت

من بودم و عکس شما و یه عالمه رویایه خیس

انگار یکی بهم می گفت هر چی میبینی بنویس

دستای من نمی تونست حتی مداد نگه داره

فقط یادم میاد نوشت شمارو خیلی دوست داره

این جور نگاهم نکنید مگه شما دل ندارید

خودتونه واسه یه بارم که شده جای من بذارید

شما نمی ذارید اگه،بذاریدم نمی تونید

عاشقی که اینجوری نیست یه طعمیه نمی دونید

یه وقتی توهین نباشه اینو نگفته من ردم

اصلا به قول خودتون یه اینجوری ام،اصلا بدم

حق با شماس خب بگذریم سرده هوا زموستونه

کاش کسی باشه روتونو شبا تا صبح بپوشونه

مراقب چشمای ناز و روی ماهتون باشید

اگه میشه دیگه شبا نرید کنار پنجره

لطفا بذارید واسه بعد تا که زمستون بگذره

توقع جوابی نیست هرجور باشید که راحتید

فکرشو اصلا نکنید که این روزا تو غربتید

من قوا دادم اگه بیاید شما رو اذیت نکنم

حتی دیگه تو نامه هام با شما صحبت نکنم

اما حالا دور بودید و باید یه نامه می دادم

قبول نباید انقدر اونو ادامه می دادم

پاییز یه سال سرد، شبی که غم داره هوا

هیچ کی نمی دونه چقر می خوامتون بجز خدا

 

 

 

 

گزارش تخلف
بعدی